ناتالی اسمولنسکی در سالهای اخیر با ارائه دیدگاههای پویا و تحلیلی خود در خصوص بیتکوین و تأثیر آن بر آینده جهان نام خود را در فضای بیتکوین مطرح کرده است.
این انسانشناس با مدرک دکترا در آستانه ارتقای سطح مشارکتهای فکری خود درباره بیتکوین است، با کتاب جدیدی که او ویرایش کرده و به آن مشارکت داشته است، مقالات ساتوشی: تأملاتی درباره اقتصاد سیاسی پس از بیتکوین (منتشر شده توسط مؤسسه سیاستهای بیتکوین و در حال حاضر برای پیشخرید در دسترس است).
این کتاب مجموعهای از متون برخی از برجستهترین دانشگاهیان است که در زمینه بیتکوین مینویسند، از جمله اندرو م. بیلی، آویک روی و لئوپولدو ببچوک. با مقالاتی با عناوینی مانند “پول آسان، جنگهای آسان؟ تکامل تأمین مالی جنگ، جنگهای همیشگی و چشمانداز صلح بیتکوینی” و “حل اختلاف بدون دولت”، اسمولنسکی و همکارانش پتانسیل تغییرات در سیاست و قدرت را که ممکن است نتیجه وجود و گسترش بیتکوین باشد، بررسی میکنند.
من با اسمولنسکی نشستم تا درباره انتخاب او برای انتشار مقالات ساتوشی در این مقطع زمانی، افرادی که او امیدوار است با کتاب به آنها برسد و اینکه چرا این کتاب یک “عذرخواهی” برای بیتکوین نیست، صحبت کنیم.
چه چیزی به شما انگیزه داد تا مقالات ساتوشی را جمعآوری کنید؟
در سال ۲۰۲۰، من و یک دوستم، لی برچر، شورای بلاکچین تگزاس را تأسیس کردیم، که یک انجمن تجاری نمایندگی صنعت بیتکوین در تگزاس بود. ما همچنین اجلاس بلاکچین تگزاس را راهاندازی کردیم، که کنفرانس سالانه ما و یکی از اولین کنفرانسهای متمرکز بر سیاست بیتکوین در ایالات متحده بود.
پس از اولین اجلاس بلاکچین تگزاس، من با دوستی خوب صحبت میکردم که پیشنهاد کرد زمان مناسب برای انتشار چند مقاله درباره این لحظه تاریخی در پذیرش بیتکوین ممکن است مناسب باشد — که این خود نوعی لحظه بازساخت جدید برای جمهوری آمریکاست.
بیتکوین بخشی از این داستان است، اما کل داستان نیست. بنابراین، به نظر میرسید فرصتی برای تجمع آثار از صداهای بینرشتهای برای صحبت و بررسی این که رابطه بین فرد، جامعه و دولت در یک دنیای پس از بیتکوین چگونه است، وجود دارد.
من این را به عنوان یک مأموریت پذیرفتم و بنیاد بیتکوین تگزاس را تأسیس کردم، که یک خیریه آموزشی ۵۰۱(c)(3) است. من از حوزه سیاست فاصله گرفتم تا بیشتر بر روی برخی از مسایل نظری و علمی تمرکز کنم که فکر میکنم نیاز به اطلاعرسانی در گفتگوهای سیاسی دارند.
چگونه تصمیم گرفتید که چه کسانی در کتاب مشارکت کنند؟
برخی از افرادی که دعوت کردیم، بهطور شخصی بودند، زیرا آنها را میشناختم و میدانستم که در فضای بیتکوین اندیشمندان قویای هستند. تعدادی از آنها برگشتند و گفتند: “بله، خوشحال میشویم که یک مقاله مشارکت کنیم.”
بنابراین، دعوتهای شخصی ارسال شد و همچنین یک فراخوان عمومی برای مقالات وجود داشت که آنها چندین دور بررسی شدند. ابتدا، افراد فقط یک چکیده ارائه کردند و ما به چکیدههای جالبترین نظر دادیم اگر فکر میکردیم که ممکن است مناسب مقاله باشد.
ما پیشنویسهای اولیهای از برخی از آنها دریافت کردیم. سپس، یک دور ویرایش دوم بر اساس قوت استدلالهای علمی انجام شد.
آیا میتوانید توضیح دهید اقتصاد سیاسی چیست؟
اقتصاد سیاسی در واقع اصطلاحی قدیمی است. پیش از اینکه علوم سیاسی و اقتصاد به عنوان رشتههای جداگانه عمل کنند، این حوزه اقتصاد سیاسی وجود داشت که مطالعه میکرد چگونه دولتها و جوامع ثروت تولید میکنند، مانند آدام اسمیت در ثروت ملل.
بسیاری از افرادی که امروزه ما به عنوان اقتصاددان میشناسیم، در آن زمان خود را اقتصاد سیاسی مینامیدند زیرا آنها متوجه شده بودند که بازارها عمدتاً تحت تأثیر شیوههایی که جوامع انسانی به طور سیاسی خود را سازماندهی میکنند، شکل میگیرند. این همان چیزی نیست که بگوید بازار زیر مجموعه دولت است. برخی از افراد اخیراً این استدلال را مطرح کردهاند، اما در واقع این بسیار ظریفتر است.
در سالهای اخیر، نوعی بازگشت یا احیای علاقه به اقتصاد سیاسی وجود داشته است، بخشی به عنوان پاسخی به ناکافی بودن چارچوبهای نظری در اقتصاد سنتی یا اصلی امروز برای درک ظرافتهای بازارها بدون در نظر گرفتن حوزه سیاسی.
اکنون که بیتکوین وجود دارد، چگونه اقتصاد سیاسی تغییر خواهد کرد؟
خوب، این یک سؤال بزرگ است و مقالات موجود در این جلد از زوایای مختلف به آن پرداختهاند.
توزیع و نگهداری پول یکی از بسیاری از وظایف دولت است — به طور مشروع یا غیرمشروع — بسته به نظریه شما از دولت.
بیتیکوین به نوعی یکی از وظایف دولت ملی را خودکار کرده است. با این حال، آنچه که انجام نمیدهد این است که یک توکن مدیریتشده مرکزی ایجاد کند که به عنوان وسیله تبادل قضایی برای تسویه بدهی در کشورهای مختلف جهان عمل کند.
بنابراین، به نوعی بیتکوین در تنش با دولت ملی وجود دارد، اما لزوماً آن را تضعیف نمیکند، که حوزه جالبی برای بررسی است.
بیتکوین جایگزینی برای ارزهای صادر شده توسط دولت ارائه میدهد، اما وجود یک جایگزین به خودی خود بدان معنی نیست که ارزهای دولتی از بین خواهند رفت. بلکه، این واقعیت را بر دولتها تحمیل میکند که در واقع آنها انحصار بر آنچه مردمشان به عنوان ذخیره ارزش، واحد حساب و وسیله تبادل استفاده میکنند، ندارند.
به همین ترتیب، اصلاحیه دوم قانون اساسی ایالات متحده به دولت یادآوری میکند که او هیچ انحصاری بر خشونت ندارد. دولت باید در تنش با حاکمیت فردی وجود داشته باشد — که شامل حق معامله و حق داشتن سلاح میشود — و این بدان معناست که محدودیتهایی برای حاکمیت دولت وجود دارد.
این کتاب چه چیزی را از دیگر کتابهای منتشر شده درباره بیتکوین تا کنون متمایز میکند؟
کتابهای بسیار کمی با طولی مناسب درباره بیتکوین وجود داشته است. مثال اصلی که میتوانم به آن اشاره کنم پول مقاومت است که امسال منتشر شده است.
مقالات ساتوشی از این نظر متفاوت است که به جای اینکه یک جلد تألیف شده مداوم باشد، ترکیبی از مقالات توسط دانشمندان مختلف از رشتههای مختلف است. این مجموعهای از صداهای متفاوت از علوم اجتماعی در مورد بیتکوین است. این تنها کتاب از نوع خود است که این کار را انجام میدهد.
چیز دیگری که مقالات ساتوشی را متمایز میکند این است که این یک عذرخواهی نیست — و من اصطلاح کلاسیک آن را به کار میبرم — برای بیتکوین به هیچ وجه. عذرخواهی توجیه یا استدلالی به نفع چیزی است. ما به دنبال استدلال برای بیتکوین نیستیم. بیتکوین وجود دارد. این یک واقعیت است. این یک واقعیت مادی و اجتماعی است.
بنابراین، سؤالاتی که ما در این مقاله بررسی میکنیم این است: بیتکوین چه نوع نیرویی دارد؟ روندهای سیاسی و ژئوپولیتیک بارز که بر ابراز حاکمیت فردی تأثیر میگذارد و شکلدهنده نحوه ظهور معماریهای فناوری حاکم خودمختار هستند، چه هستند؟ این چه چیزی به ما میگوید درباره طبیعت پول به عنوان یک پدیده اجتماعی؟
پول، درست مانند زبان و قانون، یک پدیده اجتماعی است که نیاز به دولت ندارد. با این حال، وکتورهای بالاوپایین از صدور و مدیریت ارزش وجود دارد که بر نحوه استفاده از پول در جامعه انسانی تأثیر میگذارد. بنابراین، به نوعی جلدها تنش بین وکتورهای بالاوپایین و پایین به بالا از سازمان اجتماعی را بررسی میکنند.
چرا دانشگاهها نه تنها در بحث درباره بیتکوین تمایل نداشته بلکه به نوعی برعلیه آن بودهاند؟
متأسفانه، دانشگاهها مرکز آنچه من معتقدم به درستی یک انقلاب فرهنگی در کشورهای انگلیسیزبان و به طور کلی در غرب نامیده میشود، بودهاند. من معتقدم که جنبشی به سمت آزادی برای گروههای تاریخی حاشیهنشین وجود داشته است. این نه تنها به طور قابل توجهی بر پژوهش تأثیر گذاشته است، بلکه آن را به سمت جهات جدیدی سوق داده است که به طور فزایندهای نقش دولت را بر نقش فرد و جامعه مدنی در تحقق پروژه آزادی ترجیح داده است.
به همین دلیل، یک مشکوکی وسیع نسبت به هر چیزی که به نوعی بوی فردگرایی میدهد، وجود دارد، که در واقع به عنوان پوششی برای استثمار دیده میشود. به همین دلیل، جنبشهایی مانند بیتکوین که بیشتر “کدگذاریشده آناشیستی” یا “کدگذاریشده راست” — حتی اگر من استدلال کنم که هیچ چیزی در بیتکوین به راست یا چپ تعلق ندارد — وجود دارند در یک محیط قبیلهای سیاسی بسیار تحریکآمیز و با دشمنان سیاسی شناسایی میشوند.
بنابراین، این جلد به طور بسیار آگاهانه طراحی شده است تا در آن محیط مداخله کند، به طور عمده با عدم عذرخواهی برای بیتکوین. نه، ما قرار نیست در اینجا موضعی متین بگیریم. وجود بیتکوین یک واقعیت مادی است که شما به عنوان دانشمندان اجتماعی باید با آن مواجه شوید. ممکن است شما آن را دوست نداشته باشید. ممکن است این با مدل آزادی شما همخوانی نداشته باشد، اما آن اینجاست و فقط به دست کار داوطلبانه افراد در سراسر جهان که اغلب به طور خودخواهانه زمان و زندگی خود را برای ایجاد این مسیر آزادی در دنیایی از کنترل شدید و فزاینده دولتی قربانی میکنند، ایجاد شده است.
کتاب مقالات ساتوشی دارای اعتماد به نفس خاصی است که ناشی از دقت علمی و توانایی مداخله در مباحث دانشگاهی است. نویسندگان با سنتها و ادبیاتها آشنا هستند، قادر به صحبت کردن با آنها و به هیچ وجه برای چیزی که همه این دانشگاهیان در نهایت آن را به عنوان بخشی از معماری جهان فرض میکنند، عذرخواهی نمیکنند.
هر کسی قرار است از بیتکوین استفاده کند. ممکن است آن را متوجه نشود، اما این به تدریج به بافت تراکنشهای آنها تبدیل میشود. بنابراین، این یک فرصت برای کسانی است که در دانشگاهها میتوانند ببینند و بشنوند تا به طور فعال در یک گفتوگو درباره این مسائل شرکت کنند.
چه مخاطبی را برای این کتاب در نظر دارید؟
انسانشناسان، اقتصاددانان، فیلسوفان، تاریخدانان، تاریخدانان اقتصادی.
در عین حال، آیا این نوع کتابی است که کسی که استاندارد بیتکوین را میخواند، نیز بخواهد بخواند؟
بله، معتقدم این کتاب جذابیت منحصر به فردی دارد. فکر میکنم برای خواننده عادی تحصیلکرده قابل فهم و قابل دسترسی است و همچنین برای خواننده علمی که به دنبال مواردی مانند مرور ادبیات، تعامل با مباحث تاریخی، نقد منابع و غیره است، مناسب است.
پسگفتار کتاب، “پیر تو پیر حق بشری است”، متن سخنرانی شماست که در آوریل گذشته در اجلاس سیاستهای بیتکوین ارائه دادید. چرا احساس میکنید که این نکته باید اینقدر بهطور صریح مطرح شود، به ویژه به دانشگاهیان؟
اکثریت علوم اجتماعی و علوم انسانی امروز، بیایید بگوییم، از لحاظ سیاسی به سمت چپ متمایل هستند، برای کمبود یک اصطلاح بهتر، ولی معنای آن تغییر کرده است. در اوایل قرن بیستم و اواخر قرن نوزدهم، حتی اوایل تا میانه قرن نوزدهم، چپ سیاسی به شدت تحت تأثیر جنبشهای اصلاحطلب آناشیستی بود و سنت قویای از اندیشه آناشیستی-چپگرا وجود داشت. این تقریباً بعد از جنگ جهانی دوم از بین رفت.
به نظر میرسد که سنت آناشیستی در ارتباط با بیتکوین بیشتر در اروپا وجود دارد تا در ایالات متحده. آیا این را متوجه شدهاید؟
این ممکن است کاملاً درست باشد. من واقعاً با شکل دانشگاه در اروپا غربی در حال حاضر آشنا نیستم، اما بهطور کامل آن را محتمل میدانم، به ویژه از آنجا که تعداد زیادی از اندیشمندان در سنت انسانشناسی فرانسوی در اوایل قرن بیستم وجود داشتند که بسیار آناشیستی-چپگرا، آناشیستی-سوسیالیست بودند.
نوعی پیروزی رویکردهای بسیار دولتی به سوسیالیسم و حتی کمونیسم در دانشگاه آمریکایی، در دانشگاه انگلیسیزبان وجود دارد که تا به امروز ادامه دارد، جایی که مثل آنچه که قبلاً گفتم، یک مشکوکی نسبت به هر چیزی که بوی فردگرایی بدهد، وجود دارد و به عنوان تصور بورژوایی یا بازتولید سلسله مراتب اجتماعی، سلسله مراتب نژادی، سلسله مراتب جنسیتی و غیره دیده میشود.
این فقط یک ویژگی خاص لحظه تاریخیای است که در آن هستیم، و من مشکوکم که با تند شدن نظارت و کنترل اعمالشده توسط دولت، شاید برخی از این افراد در دانشگاه متوجه ارزش رویکردهای پایین به بالا در آزادی شوند.
اما در حال حاضر برای بسیاری از مردم تصور آن سخت است. آنها واقعاً دولت را به عنوان راهحلی برای نابرابری اجتماعی و سرکوب میبینند.
بسیاری دولت را به عنوان ابزاری برای توزیع مجدد ثروت میبینند، اما اثرات مخرب چاپ پول توسط فدرالرزرو که با دولت همکاری میکند را نمیبینند. چرا دانشگاهیان درباره اثرات مضر کاهش ارزش پول صحبت نمیکنند؟
خوب، من فکر میکنم تخیل سیاسی بسیاری از دانشمندان اجتماعی به شدت تحت تأثیر این تصور که سرمایهداری و سرمایهدار دشمن اصلی بشریت هستند، شکل گرفته است.
آنها به دنبال لوحانی هستند، زیرا به دنبال چیزی هستند که قادر به سرکوب الون ماسکهای جهان باشد، که به شدت از آن متنفرند و او را مسئول تقریباً تمام بدبختیهای اجتماعی میدانند. چیز زیادی در مورد این نوع تصویر اجتماعی کاریکاتوری قابل بازیابی وجود ندارد.
اما من فکر میکنم در دانشگاه افرادی وجود دارند که حتی ممکن است بخشی از آن تعصبات باشند و آنها اندیشمندان دقیقی هستند و میخواهند با استدلالهای دقیق از “یک منظر متفاوت” درگیر شوند.
مشکل جنگ فرهنگی این است که تمایل دارد به واکنشهایی به همان اندازه بیاهمیت و کاهشیافته پاسخ دهد به عنوان نظرهای اولیه مطرح شده. بنابراین، اگر وارد دنیایی شوید که نظرهای کاریکاتوریزه را منتشر میکند، احتمالاً تمایل دارید دیدگاههای کاریکاتوریزه دیگری را جلب کنید. و سپس این فقط تبدیل به یک جدال متقابل میشود و به جایی نمیرسد. بخشی از هدف مقالات ساتوشی به این شکل وارد گفتوگو میشود.
این کتاب یک کتاب جمهوریخواه نیست. این یک نوع عذرخواهی برای هیچ نوع گرایش یا ایدئولوژی سیاسی نیست. این یک مداخله در یک گفتوگوی علمی در مورد منشاء و ماهیت پول است.
بنابراین، اگر میخواهید نسبت به ادعاهای آن واکنش نشان دهید، کاملاً میتوانید. آنها در آنجا هستند. در واقع، ما از اختلاف نظر استقبال میکنیم. اگر نویسندگان ما در مورد چیزی اشتباه کرده باشند، ما میخواهیم بدانیم که، اما ما اینجا جنگهای ایدئولوژیک را نخواهیم جنگید.
امیدوارید مردم از مقالات ساتوشی چه چیزی برداشت کنند؟
اگر تنها یک ایده باشد که مردم از آن برداشت کنند، این است که آزادی شما به دولت نیاز ندارد. شما نیاز نیست منتظر دولت بمانید.
خدای من، کنترل زندگی خود را به عهده بگیرید. شما میتوانید، این در قدرت شماست و در اینجا برخی از مثالهایی از روشهایی که افراد در تاریخ بشر برای این کار انتخاب کردهاند، وجود دارد.
ما چند مقاله در کتاب داریم که به تأمل در این رویه میپردازند: استاندارد اعتبار در یک استاندارد بیتکوین چگونه میتواند باشد؟ چه سناریوهای مالی متفاوتی برای ایالات متحده وجود دارد که دولتهای آینده میتوانند از آنها استفاده کنند؟
افق امکان سیاسی به مراتب وسیعتر از آن چیزی است که گاهی اوقات ما از موضع جنگجوی فرهنگی فرسوده خود تصور میکنیم، و این چیزی است که ما در تلاشیم آن را گسترش دهیم.