آرکا نوئه: در مورد همبستگی و بیت‌کوین

آرکا نوئه: در مورد همبستگی و بیت‌کوین

یک انقلاب صلح‌آمیز

در دهه ۱۹۸۰، یک حرکت مردمی واقعی در لهستان به وجود آمد که نهایتاً رژیم کمونیستی در آن کشور را سرنگون کرد. اگرچه در آن زمان بسیاری از روشنفکران ضد کمونیست در لهستان می‌نوشتند و مورد توجه قرار می‌گرفتند، اما جرقه‌ای که انقلاب صلح‌آمیز را که به پایان سلطه شوروی منجر شد، روشن کرد، نه از سوی نخبگان تحصیل‌کرده، بلکه از سوی طبقه کارگر به وجود آمد: کارگران در کارخانه کشتی‌سازی لنین در گدانسک در سال ۱۹۸۰ اعتصابی را آغاز کردند که به سرعت به کارگران سایر صنایع و سرتاسر کشور گسترش یافت. این کارگران کمیته اعتصاب بین‌کارخانه‌ای را تشکیل دادند که فهرستی از ۲۱ خواسته را تدوین کرد. سپس، در حرکتی که به داستان مشهور مارتین لوتر شباهت دارد، که ۹۵ تز خود را به در کلیسا در ویتنبرگ چسباند، خواسته‌های خود را روی تخته‌های چوبی نوشتند و آن‌ها را از دروازه‌های کارخانه کشتی‌سازی لنین آویزان کردند.

کارگران کارخانه کشتی‌سازی لنین در گدانسک، ۲۱ خواسته خود را از دروازه‌های کارخانه آویزان می‌کنند.

اعتصاب گدانسک به‌طور پیش‌بینی‌پذیری توسط دولت با افزایش قیمت‌ها در یک اقتصاد کنترل‌شده در حالی که افزایش حقوق را نیز رد کرد، آغاز شد. به مسائل بیشتر، مدیران کارخانه کشتی‌سازی لنین به تازگی یک اپراتور محبوب لیفتراک به نام آنا والنتینوویچ را اخراج کرده بودند. همکاران او معتقد بودند که این اقدام مجازاتی سیاسی به خاطر سازماندهی اتحادیه‌اش بود. “چی؟” ممکن است بپرسید. “یک حکومت کمونیستی مخالف اتحادیه‌های کارگری؟” بله—در سرتاسر بلوک شوروی، تنها اتحادیه‌های کارگری مجاز به فعالیت بودند که به احزاب کمونیستی حاکم وابسته بودند. یکی از خواسته‌های کلیدی کمیته اعتصاب بین‌کارخانه‌ای، توانایی تشکیل اتحادیه‌های کارگری مستقل بود.

البته، تصویر کارگران اعتصابی مقابل یک حکومت کمونیستی برای دولت لهستان بد بود. علاوه بر این، به عنوان یک کشور پیمان ورشو، لهستان با احتمال مداخله نظامی مداوم از سوی شوروی مواجه بود. هیچ‌کس نمی‌دانست مسکو چه زمانی تصمیم به “فرستادن تانک‌ها” مشابه آنچه در مجارستان در سال ۱۹۵۶ و چکسلواکی در سال ۱۹۶۸ انجام داده بود، می‌گیرد. در واقع، بژنف و پلیتبورو در سال ۱۹۸۰ به بحث درباره این ایده پرداختند. در نهایت، آن‌ها از این کار بازگشتند—بخشی به دلیل ترس ادوارد ژیرک، نخستین دبیر حزب کارگران متحد لهستان (PZPR)، از یک کشتار ملی. دور اول اعتصابات و تظاهرات در گدانسک بیش از ۷۰۰ هزار نفر را جذب کرد و به‌طور ساده، دولت لهستان از جامعه لهستان ترسید. رهبری PZPR تصمیم گرفت به جای آن وضعیت جنگی اعلام کند. این‌گونه بود که یک دهه مبارزات قدرت بین دولت و مردم آغاز شد که نهایتاً به سرنگونی سیستم کمونیستی در سال ۱۹۸۹ انجامید.

چیز جالب در انتقال لهستان به یک اقتصاد بازار این بود که چقدر صلح‌آمیز بود. این عمدتاً نتیجه اجماع اجتماعی گسترده بین لهستانیان از هر گرایش سیاسی بود که کنترل دولت بر اقتصاد باید به‌طور چشمگیری کاهش یابد. حرکتی که از کمیته اعتصاب بین‌کارخانه‌ای بیرون آمد، “سولیدارنوść” یا “همبستگی” نامیده می‌شد، که به سنت اتحادیه کارگری اشاره دارد که کارگران در همبستگی با یکدیگر برای بهبود دستمزدها و شرایط کاری توافق می‌کنند. خواسته همبستگی برای تشکیل اتحادیه‌های کارگری مستقل محقق شد: به واقع، این اتحادیه اولین اتحادیه غیرکمونیستی و غیر دولتی در بلوک شوروی شد.

زمانی که اعتصابات در گدانسک به‌طور اولیه شروع شد، یک طراح گرافیک با استخدام مرزی، یرژی یانیژفسکی، یک لوگو برای اتحادیه طراحی کرد که بر اساس گرافیتی که او در دیوارهای شهر دیده بود، بود. او حروف “همبستگی” را به‌گونه‌ای شکل داد که به‌نظر برسد افراد در جمعی ایستاده‌اند و یک پرچم لهستانی را اضافه کرد تا وحدت ملی را برجسته کند. این لوگو “ویروسی” شد—بلافاصله به نمادی از پیروزی بر ظلم در سراسر کشور تبدیل شد.

لوگوی همبستگی، طراحی شده توسط یرژی یانیژفسکی.

موفقیت اتحادیه کارگری همبستگی به زودی غیرکارگران لهستانی را نیز ترغیب کرد تا “در همبستگی با همبستگی بایستند”، و به این ترتیب به یک حرکت واقعی توده‌ای تبدیل شد. مردم از هر گوشه جامعه لهستان جمع شدند تا با دیکتاتوری و کنترل اقتصادی مخالفت کنند: چه چپ، راست، یا میانه، مذهبی یا غیرمذهبی، مردم – حتی بسیاری از اعضای واقعی PZPR—چنان ناامید و ناراضی از “سوسیالیسم واقعی” بودند که به مدت یک دهه، سایر تقسیمات اجتماعی کمتر از ایستادن در کنار هم در نبرد برای آزادی اقتصادی و سیاسی اهمیت داشت. در سال ۱۹۸۹، اتحادیه کارگری همبستگی اولین انتخابات نیمه آزاد را در بلوک شوروی برد. این پایانی بر کمونیسم در لهستان بود و برای بسیاری از حرکات مشابه در سایر کشورهای پیمان ورشو نیروی محرکه‌ای ایجاد کرد.

بیت‌کوین به عنوان همبستگی

امروز، من شباهت‌های زیادی بین همبستگی و حرکت اجتماعی رو به رشد پشت بیت‌کوین می‌بینم. همانند همبستگی، بیت‌کوین از تقسیمات ایدئولوژیک و فرهنگی عبور می‌کند. چه چپ باشید، راست، میانه، یا بی‌طرف؛ مذهبی یا غیرمذهبی؛ حامی “سنت” یا بازنگری نقش‌های اجتماعی سنتی؛ و فرقی نمی‌کند چه نوع حکومتی را ترجیح می‌دهید (دموکراسی، جمهوری‌خواهی، پادشاهی، تئوکراسی، حاکمیت حزبی و غیره) – بیت‌کوین جذابیت دارد. این به این دلیل است که، بدون توجه به نوع دولت یا فرهنگی که مردم ترجیح می‌دهند، آن‌ها به‌طور کلی می‌خواهند پول خود را هر زمانی و به هر نحوی که می‌خواهند خرج کنند. آن‌ها همچنین می‌خواهند که پولشان به مرور زمان ارزش خود را حفظ کند، به‌طوری‌که بتوانند آن را با سود برای خود و نسل‌های آینده پس‌انداز کنند.

برای چندین دهه، دولت‌ها در سرتاسر جهان به تدریج به این دو خواسته انسانی آسیب زده‌اند: آن‌ها بر کنترل اینکه مردم چگونه پولشان را خرج می‌کنند، اصرار می‌ورزند، در حالی که به‌طور همزمان آن را بی‌ارزش می‌کنند. این تخریب پس‌انداز و آزادی اقتصادی جمعیت‌های کامل، نمی‌تواند برای مدت طولانی ادامه یابد قبل از اینکه مردم بگویند، “بس است.” به همین دلیل می‌توان بیت‌کوین را به‌عنوان یک اصلاحات پولی ضروری مشاهده کرد: جدایی پول و دولت.

شبیه به همبستگی، بیت‌کوین یک حرکت پایه‌ای است که از پایین به‌وجود می‌آید. این یک نام، یک لوگو، و یک کد منبع باز دارد که در سراسر جهان استفاده می‌شود اما متعلق به هیچ کسی نیست. در حالی که رسانه‌های اصلی توجه زیادی به “میلیاردرهای بیت‌کوین” دارند، اکثریت قریب به اتفاق مالکین بیت‌کوین، مردم عادی—بیشتر از طبقه کارگر—هستند که در آن امیدی برای آینده بهتر می‌بینند: آینده‌ای که میوه‌های کار آن‌ها، پس‌اندازهای زندگی آن‌ها، توسط دولت‌های بی‌مسئول درگیر در نقشه‌هایی برای بی‌ارزش کردن ارز و کنترل زندگی اقتصادی هدر نمی‌رود. به‌طور نمادین، ۲۱ خواسته کمیته اعتصاب بین‌کارخانه‌ای بیانگر کمبود مطلق تنها ۲۱ میلیون بیت‌کوینی است که هرگز وجود خواهد داشت، عددی که به طور سخت در پروتکل بیت‌کوین کدگذاری شده است.

کشتی نوح: زنده ماندن در طوفان پول

در زمان اوج همبستگی، گروهی از شاعران و موسیقی‌دانان در حال گشت و گذار در لهستان بودند و ترانه‌هایی اجرا می‌کردند تا به مردم یادآوری کنند که زندگی بهتری ممکن است. نام آن‌ها یاسک کچمارسکی، پرزیفیسوا جینتروفسکی، و زبیگنiew لاپینسکی بود. آن‌ها بسیاری از “ترانه‌های اعتراضی” را ضبط کردند که پیام‌های آن‌ها باید به دقت کلامی ‌شده و پنهان می‌شد تا از سانسور جلوگیری شود. با این حال، با وجود استفاده از تشبیهات شاعرانه و اشاره به تاریخ، ادبیات، هنر و کتاب مقدس، همه متوجه می‌شدند که واقعاً درباره چه چیزی صحبت می‌کنند. ترانه‌های آن‌ها در سراسر لهستان بسیار محبوب بودند.

من با گوش دادن به ترانه‌های این سه شاعر بزرگ شدم. والدین من، مانند بسیاری از هم‌نسلانشان، در حرکت همبستگی فعال بودند و این اخلاق را با خود به ایالات متحده آوردند، جایی که من به دنیا آمدم. برخی از ترانه‌های این گروه برای لحظه تاریخی خود و حرکت بیت‌کوین resonancia خاصی دارند. به همین دلیل، من می‌خواهم با شما یکی از ترانه‌های بزرگ کچمارسکی، جینتروفسکی و لاپینسکی، “کشتی نوح” را به اشتراک بگذارم. این به داستان کتاب مقدسی نوح اشاره دارد که در یک سیل بزرگ به مدت چندین ماه، با ساخت یک کشتی زنده ماند.

یکی از راه‌های تفسیر “طوفان” که این گروه در “کشتی نوح” درباره آن می‌خوانند، به‌عنوان “طوفان” ارز که در دوره‌های هایپر اینفلاسیون همراه است، می‌باشد. دولت‌ها که در مشکلات سیاسی یا در حال فروپاشی هستند، همیشه با مشکلات اقتصادی شدید مواجه می‌شوند و معمولاً برای “افزایش فعالیت اقتصادی” در مرزهای خود مقدار زیادی پول چاپ می‌کنند. با این حال، این معمولاً نتیجه معکوس می‌دهد، زیرا ارزش پول به‌سرعت کاهش می‌یابد و مردم به‌طور فزاینده‌ای reluctant می‌شوند از آن استفاده کنند. این تنها مشکلات سیاسی و اقتصادی رژیم را تشدید می‌کند و تسریع در نابودی آن. به همین دلیل، دوره‌های هایپر اینفلاسیون به‌طور معمول با واژگونی‌های سیاسی همراه هستند. به‌عنوان مثال، هنگامی که من اولین بار در سال ۱۹۹۰ لهستان را بازدید کردم، این در میانه یک هایپر اینفلاسیون همراه با انتقال از یک سیستم سیاسی کمونیستی به یک سیستم اقتصادی سرمایه‌داری بود. ارز ملی باید به‌طور کامل دوباره شماره‌گذاری و صادر می‌شد تا اعتماد عمومی را در آن بازگرداند.

کسانی که از “طوفان‌های” هایپر اینفلاسیون در سرتاسر جهان زنده مانده‌اند، می‌دانند که چقدر ویرانگر می‌توانند باشند. میلیون‌ها لهستانی تمام پس‌انداز زندگی خود را به دلیل فروپاشی یک سیستم سیاسی و اقتصادی غیرقابل دوام از دست دادند. اما ترانه کچمارسکی، جینتروفسکی و لاپینسکی به ما یادآوری می‌کند که طغیانی زنده ماندنی است—اگر ما از پیش برنامه‌ریزی کرده باشیم و اگر به قدرت خود، به عنوان افراد و به عنوان یک جامعه، برای مدیریت طوفان‌ها ایمان داشته باشیم.

لطفاً از موسیقی و متن‌های آن‌ها لذت ببرید که من به انگلیسی زیر ترجمه کرده‌ام.

جلد آلبوم “Mury w Muzeum Raju” که پر از ترانه‌های اعتراضی ضدکمونیستی است، تمسخری به تصاویر تبلیغاتی کمونیستی است که در آن مارکس، لنین و استالین در یک حالت مشابه قرار دارند و همگی به یک سمت (به سمت چپ تماشاگر) نگاه می‌کنند و غالباً بر روی پس‌زمینه‌ای قرمز قرار دارند.

آرکا نوح

Noah’s Ark

در آفتاب کامل در اواسط تابستان، در میان امواج ملایم سبز،

واقعاً، کار ماندگار: من کشتی‌ای را بر روی زمین خشک می‌سازم.

یک حشره در یک غنچه شکوفه می‌زند؛ یک دهقان تا کمر در زندگی پا می‌زند.

من، کار می‌کنم شب و روز، در حال حاضر دَر و بُرِق و روکش را دارم.

کشتی را قبل از طوفان بسازید!

تمام توان خود را برای این کار بگذارید!

کشتی را قبل از طوفان بسازید،

اگرچه جمعیت بر کار شما می‌خندد!

باید ارزشمندترین چیزها نجات یابند،
و این‌ها خیلی زیادند!

کشتی را قبل از طوفان بسازید،

امروز هر حرکت اضافی را کنار بگذارید.

من باید کشتی‌ای بسازم که همه زندگی‌ام در آن جا بگیرد.

هیچ‌کس به کلمات من نمی‌خندد؛ همه امور “مهم‌تر” دارند.

کسی بر سر ثروت دعوا می‌کند، یا نشانه آسان شکار را نگاه می‌کند.

قبل از اینکه از خواب بیدار شود، من اولین و شمع و دافعه را خواهم داشت!

کشتی را قبل از طوفان بسازید!

چرا با جمع کثیری احمق فریب بخورید!

کشتی را قبل از طوفان بسازید!

صدای رعد و برق طوفانی را می‌شنوید!

دعواهایتان را به بعد بگذارید؛

این بار به پیش‌بینی‌های خود اعتماد کنید!

کشتی را قبل از طوفان بسازید،

قبل از اینکه بالاخره شما را بخورد!

هر یک از شما یک کشتی است که می‌توانید با طوفان رو در رو شوید

به طور سالم از ابر طوفانی خارج شوید—فقط باید به آن ایمان داشته باشید!

اما در بارش باران، رعد به دنبال رعد،

و به خطر افتادن‌ها خیلی دیر است،

زبان‌ها با گل به تاخیر می‌گویند، خوشدار من را می‌کشند!

“کشتی را قبل از طوفان بسازید!”

من می‌شنوم، در قلب امواج هدایت می‌کنم!

“کشتی را قبل از طوفان بسازید!”

این را آن‌کس می‌گوید که قبلاً می‌خندید!

“کشتی را قبل از طوفان بسازید”—

از اشک‌های ما بر روی سرنوشت خود!

“کشتی را قبل از طوفان بسازید!”

برای اولین و آخرین غسل تعمید!

در آفتاب کامل در میانه تابستان، در میان امواج ملایم سبز،

واقعاً، کار ماندگار: من کشتی‌ای را بر روی زمین خشک می‌سازم.

یک حشره در یک غنچه شکوفه می‌زند؛ یک دهقان تا کمر در زندگی پا می‌زند.

من، کار می‌کنم شب و روز، در حال حاضر دَر و بُرِق و روکش را دارم.

کشتی را قبل از طوفان بسازید!

تمام توان خود را برای این کار بگذارید!

کشتی را قبل از طوفان بسازید،

اگرچه جمعیت بر کار شما می‌خندد!

باید ارزشمندترین چیزها نجات یابند،

و این‌ها خیلی زیادند!

کشتی را قبل از طوفان بسازید!

امروز هر حرکت اضافی را کنار بگذارید.

من باید کشتی‌ای بسازم که همه زندگی‌ام در آن جا بگیرد.

هیچ‌کس به کلمات من نمی‌خندد؛ همه امور “مهم‌تر” دارند.

کسی بر سر ثروت دعوا می‌کند، یا نشانه آسان شکار را نگاه می‌کند.

قبل از اینکه از خواب بیدار شود، من اولین و شمع و دافعه را خواهم داشت!

کشتی را قبل از طوفان بسازید!

چرا با جمع کثیری احمق فریب بخورید!

کشتی را قبل از طوفان بسازید!

صدای رعد و برق طوفانی را می‌شنوید!

دعواهایتان را به بعد بگذارید؛

این بار به پیش‌بینی‌های خود اعتماد کنید!

کشتی را قبل از طوفان بسازید،

قبل از اینکه بالاخره شما را بخورد!

هر یک از شما یک کشتی است که می‌توانید با طوفان رو در رو شوید

به طور سالم از ابر طوفانی خارج شوید—فقط باید به آن ایمان داشته باشید!

اما در بارش باران، رعد به دنبال رعد،

و به خطر افتادن‌ها خیلی دیر است،

زبان‌ها با گل به تاخیر می‌گویند، خوشدار من را می‌کشند!

“کشتی را قبل از طوفان بسازید!”

من می‌شنوم، در قلب امواج هدایت می‌کنم!

“کشتی را قبل از طوفان بسازید!”

این را آن‌کس می‌گوید که قبلاً می‌خندید!

“کشتی را قبل از طوفان بسازید”—

از اشک‌های ما بر روی سرنوشت خود!

“کشتی را قبل از طوفان بسازید!”

برای اولین و آخرین غسل تعمید!

این یک نوشته مهمان از ناتالی اسمولنسکی است. نظرات ابراز شده کاملاً متعلق به ایشان است و لزومی ندارد که بازتاب‌دهنده نظرات BTC Inc یا بیت‌کوین مگزین باشد.

Related Posts