من به تازگی کتاب “بدهی: ۵۰۰۰ سال اول” نوشته انسانشناس دیوید گراپر را به پایان رساندم. این کتاب به تاریخ پول، بدهی و چگونگی ارتباط آنها با ساختارهای اجتماعی از دریچهای میپردازد که به شدت از حکمت متعارف تفکر اقتصادی فاصله دارد.
حکمت متعارف تصویری از مردم را ترسیم میکند که بهطور ناکارآمدی کالاها و خدمات را مستقیماً با یکدیگر مبادله میکنند و پول بهطور طبیعی بهعنوان نتیجه مشکلات ذاتی در این رویه ظهور میکند. گراپر این روایت را بررسی و تحلیل کرده و به تاریخشناسی انسانشناختی پرداخته است. جوامع اولیه به سادگی منابع خود را بهطور آزاد با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند و در یک سبک زندگی جمعی زندگی میکردند، در حالی که مبادله به ندرت انجام میشد و تنها در زمینه تعامل بین جوامع مجزا رخ میداد. این امر نقش خاصی در امور بینجامعهای جوامع قدیمی ایفا نمیکرد.
پول، به عنوان پول کالایی، تنها در تعاملات نادر بینجامعهای در فواصل زیاد مورد استفاده قرار گرفت. اقتصاد در مناطق محلی از این مکانیزمها برای مبادله استفاده نکرد. آنها از اعتبار استفاده میکردند. اعتبار تحت نظارت دولت، مانند تمدن باستانی سومر عمل میکرد. این سیستم از “اعتبارات” غیررسمی که مردم هنگام به اشتراکگذاری منابع در جوامع اولیه در نظر میگرفتند، شکل گرفته بود. اما این امر بهصورت رسمی شده و توسط ساختار قدرت دولت و معابد سومر حفظ میشد. در مبادلات، هیچ پولی جابجا نمیشد و مردم به سادگی بدهیها را که در معبد ذخیره شده بود ثبت میکردند و بهطور دورهای تعهدات خود را با کالاهای مصرفی واقعی تسویه میکردند.
بدهی قبل از سکهزنی وجود داشت و بهصورت مقیاسپذیر توسط دولت ایجاد و حفظ میشد. پول کالایی تنها بعداً، دوباره توسط دولت ضرب و در گردش قرار گرفت، زیرا تمدنهای مبتنی بر اعتماد بزرگ مقیاس سقوط کردند و به کشورهای امپراتوری جنگجو تبدیل شدند. در دورهای که جنگ مداوم و لشکرکشیها وجود داشت، بدهی و اعتبار معنی زیادی نداشتند، زیرا هیچ تضمینی وجود نداشت که آنها قبلاً به محلی برگردند و بدهیهای خود را تسویه کنند.
از آن زمان، با انحرافی که دوران مدرن و بانکهای مرکزی به وجود آوردهاند، جوامع انسانی بین پول اعتباری مجازی و سکه نوسان کردهاند، بسته به اینکه آیا دوره زمانه بهطور عمده بر پایه جنگ و تسلط بزرگ مقیاس قرار داشته است یا نه. الگوهای مشابهی نیز در طول زمان تکرار شده است، با ایجاد شبکههای اعتباری غیررسمی و محلی توسط مردم پس از سقوط امپراتوریهای بزرگ با سکه، و سپس دولتها به تدریج به این شبکهها وارد میشدند تا میانجیگری کنند و در نهایت بازگشت سکه به عنوان امپراتوریهای خشن ظهور میکرد.
مبادله، همانطور که معمولاً آموزش داده میشود، هرگز بخشی از این روند توسعه پول نبوده است، و دولت بهطور اجتنابناپذیری در شکلگیری سیستمهای پولی و بازارها نقش مستقیم داشته است.
مطمئن هستم که بسیاری از مردم با خواندن این موضوع بسیار تحریک میشوند، اما استدلال گراپر بسیار قوی است و بر اساس شواهد واقعی تاریخی و انسانشناختی بنا شده است، نه حدس و گمان. بهخصوص این ایده که “نظریه مالی” (Chartalism) پایهای بسیار مستحکمتر نسبت به بسیاری از کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند، دارد.
این مسئله واقعاً بیتکوین را برای من عمیقتر میکند. بیتکوین فقط به سوی پول بدون دولت بازنمیگردد، من فکر نمیکنم که هیچگاه پول بدون دولتی وجود داشته باشد پس از خواندن کتاب “بدهی”. بیتکوین اولین پول بدون دولتی است که بهوجود آمده است. از نظر من، این امر آن را به دستاوردی حتی بزرگتر و تحولی تاریخی بدل میکند.
صرف نظر از تمایلات اقتصادیتان، توصیه میکنم این کتاب را بخوانید. این کتاب به شما افکار زیادی درباره بیتکوین خواهد داد.
این مقاله یک نگاه است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات BTC Inc یا مجله بیتکوین نیست.